سه شنبه 15 بهمن 1392برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : minoo
صبح زود رسیدم خونه، شب کار بودم ، خیلی خسته بودم تازه خوابم برده بود که دیدم یکی داره بالاسرم باهام شوخی میکنه و قلقلک میده کف پامو فکر کردم داداشمه گفتم کرم نریز پدر سگ یهو چشمو باز کردم دیدم بابامه ، بابای ما هم قاطی بلند بلند مادرمو صدا زد : خانوووووووووووووم بیا تحویل بگیر پسرت به من میگه پدر سگ :| غلط کرده، پدر سگ خودشه :)))) نظرات شما عزیزان:
|