دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, :: 16:36 :: نويسنده : minoo
شيشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسي نقش تورا خواهد شست؟ اسمان سربي رنگ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ ميپرد مرغ نگاهم تا دور واي باران، باران پر مرغان نگاهم را شست خواب روياي فراموشي هاست
خواب رادريابم؛ که درآن دولت خاموشي هاست من شکوفايي گلهاي اميدم را در روياها ميبينم و فردايي که به من ميگويد گرچه شب تاريک است دل قوي دار سحر نزديک است... در ميان من وتو فاصله هاست گاه مي انديشم ميتواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري دست هاي تو توانايي ان رادارند که مرا زندگاني بخشند تو توانايي بخشش داري
چشم هاي تو به من آرامش ميبخشد وتو مثل مصرع شعري زيبا سطح برجسته اي از زندگي من هستي... نظرات شما عزیزان:
درد تنهایی کشیدن
مثل کشیدن خطهای رنگی روی کاغذ سفید شاهکاری می سازد به نام دیوانگی ! ************** وب قشنگی داری بهم سربزن
|